تمام پل ها
برای رسیدت به
دلخوشی ها
خراب شده.
فقط من و تو مانده ایم
و
آهنگ های تکراری گریه دار.
جا مانده ایم
در جایی
از چیزی
معلق
فعلا
شاید جامانده باشند درجایی
از چیزی
و
تمام پل ها برای رسیدن به دلخوشی هایشان خراب شده باشند.
آهنگ هایی که اشک های زیادی را شنیده اند.
بیا از اینجا ماه رو نگاه کن
قشنگ شده
بیا نگاه کن
.
.
.
من برم بخوابم
بیا سرمون رو بذاریم رو بالش و بمیریم
قبل از این که خیلی چیزا شروع بشه
این جوری خیلی راحت تره....
شاید پشت این دیوار
کسی باشد
بخواهد بی دلیل به ما سلام کند.
ما هم به او سلام کنیم و
او خوشحال شود.
خرابش کنم؟؟؟
روزی
روزگاری
درکوچه ای
در خانه ای
در اتاقی
در همین نزدیکی
تو خوابیدی و هوا
گرم بود
من بیدار بودم و
دو بار مردم
تو کی می خوای بفهمی که دیگه بزرگ شدی... پاشو... پاشو برو اشکاتو پاک کن می خوایم بریم شام بخوریم !!!